سخنان عاشقانه و زیبای محمود دولت آبادی [جملات ماندگار و قصار!]


سخنان ماندگار محمود دولت آبادی
سخنان ماندگار محمود دولت آبادی

گزیده ای از بهترین و زیباترین سخنان عاشقانه محمود دولت آبادی نویسنده بزرگ ایرانی و خالق آثاری از جمله کلیدر، جای خالی سلوچ و سلوک را گردآوری کرده ایم که می توانید برای پست، کپشن و استوری اینستاگرام استفاده کنید.

***

عشق مثل بادهای کویریست
نمی‌آید ولی وقتی بیاید چشم‌ ها را کور می‌ کند

******

در این دنیای بزرگ
جایی هم آخر برای تو هست
راهی هم آخر برای تو هست
در زندگانی را که گل نگرفته ‌اند

******

زخمی اگر بر قلب بنشیند
تو نه میتوانی زخم را از قلبت وا بکنی
و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی

******

درد اینجاست که درد را
نمی شود به هیچ کس حالی کرد

******

زیباترین اشعار محمود دولت آبادی

بگذر تابستان بگذر
حال من با تو خوب نمی شود
پاییز حال مرا خوب میشناسد

******

شیرینی زندگانی
بیش از یک بار به کام آدم نمی نشیند
اما تلخی هایش هر بار تازه اند
هر بار تازه تر

******

مغزم، مغزم درد می کند از حرف زدن
چقدر حرف زده‌ام، چقدر در ذهنم حرف زده ام

******

روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند
روز و شب دارد
روشنی دارد
تاریکی دارد
کم دارد
بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام می شود بهار می آید

جای خالی سلوچ – محمود دولت آبادی

******

پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی
و اگر انسان دچار پیری زودرس می شود
برای این است که فردایی نمی بیند

******

‌‌‌انسان از سه چیز درست شده
رنج، کار و عشق
ما به خاطر عشق، رنج مى کشیم
از سر رنج، کار مى کنیم
و در پى کار، عاشق مى شویم

******

چه زیبا گفت محمود دولت آبادی
همیشه آدم ها تنوع طلب
دست می گذارند روی آدم ها وفادار
افسوس آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است
این را دانستم و می دانم که آدم به آدم است که زنده است
آدم به عشق آدم زنده است

******

هزار خروار حرف دارم برایت
پیش از آن ڪه بیایم پیش‌ ات
اما همین ڪه می‌ آیم و می‌ بینمت
همه‌ شان یڪجا محو می‌ شوند
و من چه بسا به ندرت می‌گفته باشم
آخر زبان عشق خموشی است
یا این ڪه عشق رفتار می‌ شود چه نیازی به گفتار؟

کتاب سلوڪ – محمود دولت آبادی

******

عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست, معرفت است
عشق از آن رو هست که نیست
پیدا نیست و حس می شود

******

گاه آدم، خود آدم عشق است
بودنش عشق است
رفتن و نگاه کردنش عشق است

******

همیشه عجله
کدام گوری می‌خواستم بروم
من به بهانه رسیدن به زندگی
همیشه زندگی را کشتم

******

احساس می‌ کنم از کتاب‌ ها می‌ ترسم
هر وقت خود را در میان کتاب ها می بینم
با صراحت بی رحمانه ای احساس نادانی می کنم

******

بیا وداع کنیم
بیا وداع کنیم
اگر بنا باشد کسی از ما بماند
همان به که تو بمانی …
کینه ی تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا عشق من

کتاب كليدر – محمود دولت آبادی

******

حتما نباید کسی پدرت را کشته باشد
تا تو از او بیزار باشی
آدم‌ هایی یافت می‌ شوند
که راه رفتنشان
گفتنشان
نگاهشان و حتی لبخندشان در تو بیزاری می‌رویاند

******

آدمی به مرور آرام می‌ گیرد
بزرگ می‌ شود
‏بالغ می‌ شود
و پای اشتباهاتش می‌ ایستد
‏گذشته‌ اش را قبول می‌ کند
نادیده‌ اش نمی‌ گیرد
می‌فهمد که زندگی یک موهبت است
یک غنیمت است
‏یک نعمت است
و نباید آن را فدای آدم‌ های بی‌مقدار کرد
اصلا از یک جایی به بعد حال آدم خودش خوب می‌ شود

فال